حرف زدن با بعضیا مثل

حرف زدن با بعضیا مثل زدن میخ به سنگه!
هرچى بگى تو مخشون نمیره
*یادتون باشه هیچ وقت میخ تو سنگ نزنید*

گاهی وقتا موقع خداحافظی ازت


گاهی وقتا موقع خداحافظی ازت

خواسته یا ناخواسته بهت میگم مواظب خودت باش

مواظب خودت باش یعنی فکرم پیش توئه

مواظب خودت باش یعنی برام مهمی

مواظب خودت باش یعنی نگرانتم

مواظب خودت باش یعنی دوست دارم

مواظب خودت باش یعنی به خدا میسپارمت

مواظب خودت باش یعنی ازالان دلم برات تنگ شده

با ﮐــــﺴــــــﯽ ﺑـاﺷــــ


با ﮐــــﺴــــــﯽ ﺑـاﺷــــ

ﮐــه ﺩﻟــﻴﻠـــــــﺶ ﺑـــرﺍﯼ ﺩﻳــدنــت

دلتــــﻨـــﮕـــﯽ ﺑــاشــــــﺪ

ﻧــﻪ ﺳــر ﺭﻓــتــن حـﻮﺻــﻠـــﻪ ﺍش ...

"دوستت دارم "و این


"دوستت دارم "و این
بهانه نیست
دلیل زندگی من است...

هیچ وقت با کسی که دوستش داری


هیچ وقت با کسی که دوستش داری
طولانی قهر نکن!
بی تو زندگی کردن رو یاد میگیره...

وقتی دلت با خداست،


وقتی دلت با خداست،

 

 

بگذار هر کس میخواهد دلت را بشکند...

 

وقتی توکلت با خداست،

 

بگذار هر چقدر میخواهند با تو بی انصافی کنند...

 

وقتی امیدت با خداست،

 

بگذار هر چقدر میخواهند نا امیدت کنند...

 

وقتی یارت خداست،

 

بگذار هر چقدر میخواهند نارفیق شوند...

 

بگذارهرچقدرمیخواهند پشت سرت حرف بزنند...

 

.همیشه با خدا بمان.


آمدم بار دیگر تا جان به قربانت کنم

آمدم بار دیگر تا جان به قربانت کنم


این تن نا قابلم را وقف چشمانت کنم


تا نگویی بی وفاست , یاد از ما نکرد


یاد از یاد ها کنم تا سخت حیرانت کنم


تو رفیق لحظه هایم , ازکنارم دور مرو


تا که قلبم را فدای لطف و احسانت کنم

ﻣﯿﭙﻮﺷﺎﻧﻢ ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ﺍﻡ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺑﺴﺘﺮﯼ ﺍﺯ ﮐﻠﻤﺎﺕ…

ﻣﯿﭙﻮﺷﺎﻧﻢ ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ﺍﻡ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺑﺴﺘﺮﯼ ﺍﺯ ﮐﻠﻤﺎﺕ…
ﺍﻣﺎ…
ﺑﺎﺯ ﮐﺴﯽ ﺩﺭ ﺩﻟﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﻣﯿﺰﻧﺪ…
ﺩﺭﻭﻍ ﺍﺳﺖ…
ﺑﺎ ﭼﻪ ﻣﻨﻄﻘﯽ ﮔﻔﺘﻨﺪ “ﺧﻮﺍﺳﺘﻦ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻦ ﺍﺳﺖ”؟…
ﮔﺎﻫﯽ نمیشود که نمیشود…
ﮔﺎﻫﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﻦ ، ﺗﻤﺎﻣﺖ ﻣﯿﮑﻨﺪ…
ﺯﻣﯿﻨﻮ ﺯﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺳﺮﺕ ﺁﻭﺍﺭ ﻣﯿﮑﻨﺪ…
ﮔﺎﻫﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﻦ ، ﺗﻤﺎﻡ ﺗﻮﺍﻧﺖ ﺭﺍ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ…
ﺁﺭﯼ…
ﮔﺎﻫﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﻦ ﺩﺍﻍ ﺑﺰﺭﮔﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺑﺮ ﺩل ﻣﯿﻤﺎﻧﺪ

یک برگ دیگر از تقویم عمرم

یک برگ دیگر از تقویم عمرم را پاره می کنم
امروز هم گذشت
با مرور خاطرات دیروز
با غم نبودنت..و سکوتی سنگین
و من شتابان در پی زمان بی هدف
فقط میروم ..فقط میدوم
یاسها هم مثل من خسته اند از خزان و سرما
گرمی مهر تو را میخواهند
غنچه های باغ هم دیگر بهانه میگیرند
میان کوچه های تاریک غربت و تنهایی
صدای قدمهایت را می شنوم اما تو نیستی
فقط صدایی مبهم
قول داده بودی برایم سیب بیاوری
سیب سرخ خورشید
سیب سرخ امید
یادت هست؟؟؟
و رفتی و خورشید را هم بردی
و من در این کوچه های تنگ و تاریک
سرگردانم و منتظر
برگی از زندگی ام را ورق میزنم
امروز به پایان دفترم نزدیکم....

یـه وقــتـایــے

یـه وقــتـایــے

هــسـت ڪـــﮧ

بـایـــد لــم بـدے یـــﮧ گــوشـــﮧ ...

و جـــریــاטּ زنـدگـیـت رو فــقـط مــرور ڪــنــے .

بــعـدشــم بـگـے :

" بــــﮧ ســلامــتـے خـــودم ڪـــﮧ ایـنـقدر تــحـمـل داشـــتـم ! "

رفت تنهایی، آمد جای آن یک عشق آسمانی

رفت تنهایی، آمد جای آن یک عشق آسمانی


شکست شیشه غمها،شد روزگارم مثل آن روزها،

روزهایی که با تو بودم و تو در کنارم،

مگر اینکه این روزها تنها از درد دلتنگی بنالم!

ناله های من نیز همراه با نفسهای دلتنگیست

این حال و هوایی که در من میبینی همیشگیست،

همین یک ذره غباری هم که بر روی دلم نشسته از

 خستگی لحظه های دوریست

نه در رویاهایم تو را سوار بر اسب سفید میبینم نه

 مثل پرنده در آسمانها ،من تو را بی رویا ،همینجا

در کنار خودم میبینم،که نشسته ای بر روی پاهایم،

 خیلی خوب فهمیده ای که چقدر دوستت دارم

من تو را دارم ،فقط تو را

تا به حال دیده بودی دیوانه ای همچو من را؟

چند لحظه به وسعت تمام لحظه ها، نگاهت میکنم

و همین میشود که من تو را حس میکنم

یک احساس بی پایان که تو را در بر گرفته و

 درونم را از عطر حضور عاشقانه ات پر کرده

تویی قبله راز و نیازهایم ، دستانت را به من سپرده ای

 و گرم شده دستهایم...

تو اینجا هستی و من همانجا ، احساس میکنی

 تپشهای قلب من را؟یک عمر ، یک دنیا

احساس را بر روی دوشم میکشانم تا برسم به

 جایی که هنوز هم خستگی در تنم نباشد ، آنقدر عاشق باشم

 که هنوز همه وجودم گرم باشد ، تو در قلبم باشی

 و من دیوانه ات باشم.

تا همینجا همین خط،بگذار آخر خطمان را نشانت دهم

آخر خط ما یک نقطه چین است.

میخواهم همه بدانند که عشقمان ابدی است...

گرگ‌ها به‌ صورت گروهی می‌توانند

گرگ‌ها به‌ صورت گروهی می‌توانند طعمه‌ی بزرگی مثل یک گوزن شمالی را از پا در بیاورند. زمانی که گرگ‌ها در‌ حال شکار هستند، کاملا بی‌رحم می‌شوند و حتی پیش از مرگ کامل طعمه، شروع به خوردن آن می‌کنند. با اینکه طعمه‌ی گرگ، بیشتر جانوران بزرگ و وحشی هستند، شصت و پنج درصد از مرگ گرگ‌ها بر سر درگیری‌‌ برای بدست آوردن قلمرو اتفاق می‌افتد. این موضوع خیلی عجیب است چون گرگ‌ها موجوداتی گروهی هستند و برای محافظت از اعضای گروه تا حد مرگ تلاش می‌کنند.

نمی توان بدون تو

نمی توان بدون تو واسمت زندگی کنم برایم دشوارمی شود

که کسی درزندگیم دیگرصدایم نکند

دیگردوستم نداشته باشد

ودیگریادم نکند وبدترازهمه اینکه ان توباشی

نمی دانم چه کسی توراازمن گرفت

روزگاریامردم

برایم فرقی نمی کند

همه جاجارخواهم زد تاتوراپیداکنم

این روزها همه صداها

این روزها همه صداها
 
برایم یکی شده

صدای تیک تاک ساعت...

صدای ضربان قلبم...

انگار همه اش

 صدای قدمهای توست

اما نمیدانم ازمن

 دور میشوی

 یا به من نزدیکتر

تو اگر رویای من باشی...


تو اگر رویای من باشی...
فرقی نمیکند ساعت عاشقی
    به وقت کی باشد...
هر زمان که به خیالم بیایی
     ساعت را
برایت عاشقانه ترین میکنم
"ساعت عاشقی"من

هوای تــــــو …


هوای تــــــو …

اجابت تمام عـــــــــشــق است

و من به تــــــــو

شکوه یک قنوت عـــاشـقــانه را

پیــــــش مـــی کــشـم عـــــشقم

دوســـــتت دارم

به اندازه ی همه ی دارایی ام

کــــه تویــــی

«بی اجازه دوستت دارم»

«بی اجازه دوستت دارم»

چشم ازتو
 اشک ازمن

دل ازتو
 درد ازمن

قلب ازتو
 تپش از من

نفس ازتو
 مرگ اگر باشد انهم ازمن

میان هرنفسی که میکشم ،همهمه ای است
که ازهمه پنهان..
ازتو چه پنهان..
میان هرنفسی که میکشم توهستی..
که میکشم تورا،که میکشی مرا...

دوست داشتن تو ؛

 بی اجازه زیباست...

همیشه اولین و آخرین کلام

همیشه اولین و آخرین کلام


 شعرهایم تو بوده ای


همیشه برایم به معنای


 واقعی یک عشق بوده ای


گرچه گهگاهی از تو بی وفایی


 دیده ام اما همیشه برایم باوفا بوده ای


گرچه دلم را میشکنی و اشکم را


 در می آوری اما تو همیشه برایم یک دنیا بوده ای

اگر بدانی جایگاهت کجاست

اگر بدانی جایگاهت کجاست

، مرا باور میکنی اگر بدانی چقدر دوستت دارم ،

درد مرا درمان میکنی تو عزیزی برایم ، تو بی نظیری برایم ،

حرف دلم به تو همین است ،