اشتباه ما اینجاست

اشتباه ما اینجاست

یکى رو 

اونقدر امتحان مى کنیم 

تا اینکه بهش بى اعتماد میشیم...

آل پاچینو

آنقدر قوی باشید که

آنقدر قوی باشید که هیچ چیز "ذهنتان" را
به هم نریزد.
به تمام موجودات زنده با لبخند نگاه کنید...
برای ناراحتی،"صبور"
برای ترس،"قوی"
و در برابر خشم "متین" باشید.

خانه ى قلبم برایش کوچک

خانه ى قلبم برایش کوچک
اما دِنج و راحت بود،
وعده هاى دیگرى رنگین تر بود
آنهارا ترجیح داد و رفت
تقصیر من نبود...

ﮔﺎﻫﯽ ﻭﻗﺖ ﻫﺎ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ

ﮔﺎﻫﯽ ﻭﻗﺖ ﻫﺎ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ
ﺍﺯ ﯾﮏ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﺑﻌـﺪ
ﺍﺯ ﯾﮏ ﺭﻭﺯے ﺑﻪ ﺑﻌـﺪ
ﺍﺯ ﯾﮏ ﻧﻔــــــــــﺮ ﺑﻪ ﺑﻌـﺪ !
ﺩﯾﮕﺮ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﺑﺮﺍﯾﺸﺎﻥ ﻣﻌﻨﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ ؛
ﻧﻪ ﺭﻧﮓ ﻫﺎ
ﻧﻪ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﻫﺎ
ﻧﻪ ﻓﺼـــــــﻞ ﻫﺎ …
ﮔﺎﻫﯽ ﻭﻗﺖ ﻫﺎ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ﺍﺯ ﯾﮏ ﻧﻔــــــــﺮ ﺑﻪ ﺑﻌـﺪ ﻓﻘﻂ ﺩﻟﺘﻨﮓ ﺍﻧﺪ ....

در دفتر خاطراتم . . .

در دفتر خاطراتم . . .


نوشتم رفیق زیباست . . .


معلم دفتر را دید گفت : این رویاست . . .


گفتم : ای معلم از نوازش رفیق چه میدانی ؟؟؟


گفت : در عالم رفاقت رفیق همیشه تنهاست . . .

فقط برای خودم هستم " مـــن...! "


فقط برای خودم هستم " مـــن...! "

خودِ خودمـــــــــ ـ ـ ـ ...

نه زیبایم و نه عروسکی و نه محتــــــاج نگاهی...!

برای تو که صورتــ ـــهای رنگ شده را می پرستـــی

نه سیرتــــــ آدمها را ،

هیــــــچ ندارمــــــ...

راهت را بگیر و برو....................

حوالی من٬ توقفـــ ممنـــــــــوع استـــ

گذشته هایت را ببخش


گذشته هایت را ببخش

زیرا آنان همچون کفش های کودکی ات نه تنها برایت کوچکند

بلکه تو را از گام برداشتن های بلند باز می دارند … !

یک لحظه چشم دوخت به فنجان خالی ام

یک لحظه چشم دوخت به فنجان خالی ام

آرام وسرد گفت:که در طالع شما...

قلبم تپید، باز عرق روی صورتم نشست

گفتم بگو مسافر من میرسد ؟ و یا...

با چشمهای خیره به فنجان نگاه کرد!

گفتم چه شد؟ سکوت بود و تکرار لحظه ها

آخر شروع کرد به تفسیر فال من...

با سر اشاره کرد که نزدیکتر بیا

اینجا فقط دو خط موازی نشسته است

یعنی دو فرد دلشده ی تا ابد جدا

انگار بی امان به سرم ضربه میزدند

یعنی که هیچ وقت نمی آید او خدا؟؟؟

گفتم درست نیست، از اول نگاه کن

فریاد زد:بفهم رها کرده او تو را....!!!

بگذار سر بــه سینه ی من در سکوت ، دوست

بگذار سر بــه سینه ی من در سکوت ، دوست
گاهی همین قشنگ ترین شکل گفت و گوست

بگذار  دست های  تـــو  با  گیسوان  من
سربسته باز شرح دهند آنچه مو به موست

دلواپس قضاوت مردم نباش ، عشق
چیزی که دیر می برد از آدم آبروست!

آزار  می رسانــم  اگـــر  خشمگیــن  نشو
از دوستان هرآنچه به هم می رسد ، نکوست

من را مجال دلخوشی بیشتر نداد
ابری که آفتاب دمی در کنار اوست

آغــوش وا کن ابر! مرا در بغـل بگیــر!
بارانی ام شبیه بهاری که پیش روست

 

م.عباسلو

تکـه یخی که عـاشـق ابــر ِ عـذاب می شود

تکـه یخی که عـاشـق ابــر ِ عـذاب می شود
سر قـرار عـاشـقی همیـشـه آب می شود

به چشم فرش زیـر پـا سقف که مبتلا شود
روز وصـالشان کسی خانه خـراب می شود

کـنـار قـله های غـم نخوان برای سـنـگ ها
کوه که بغض می کند سنگ،مذاب می شود

بـاغ پر از گُلی که شب نظر به آسـمـان کند
صبح به دیگ می رود ؛ غنچه گلاب می شود
...
چه کـرده ای تـو بـا دلم که از تو پیش دیگران
گلایه هم که می کنم شعر حساب می شود