خاطره ها زمستانی شدند...

خاطره ها زمستانی شدند...

یخ زده ها را... [ هـــــا ] کن...

شاید یاد ، آوری تابستان آن روز ها را...

گفـــــته بودم بی تـــو سخــــت میگذرد بـی انـصـاف

گفـــــته بودم بی تـــو سخــــت میگذرد بـی انـصـاف
حـــــرفم را پس می گــیرم
بــی تــــــو انگـــــــار اصـلا نمـی گــــــذرد …