آدم باید تو زندگیش یکی داشته باش


آدم باید تو زندگیش یکی داشته باش 


تا هی نگاش کن با خودش بگه 


داشتَنت مرا بَس ست....

دیگران را ببخش

دیگران را ببخش


نه به خاطر اینکه لایق بخششند


به خاطر اینکه تو لایق آرامشی

میدونستی؟

میدونستی؟

آرومم میکنه بودنت؛ 


آرومم میکنه دیدنت

آرومم میکنه صدات؛ 


آرومم میکنه خندهات

آرامش من در کنار توئه؛ 


آرامش من خواستنِ توئه

هرچی از دستت بر میاد انجام بده


هرچی از دستت بر میاد انجام بده

مابقی رو بسپار به خدا و زمان

فراموش نکن انسانهایی که قلبشون زیباست همیشه برنده اند

خاطره ها زمستانی شدند...

خاطره ها زمستانی شدند...

یخ زده ها را... [ هـــــا ] کن...

شاید یاد ، آوری تابستان آن روز ها را...

تمام شد اردیبهشت

تمام شد اردیبهشت

قدم زدن زیر باران

بی چتر

شعر خواندن

در کوچه و خیابان

هر چه بود تمام شد

با آن همه ادعا

خرداد رسید با گل های بنفشه

و عطر یاس 

توهنوز در همان ایستگاه نیامدن مانده ای 

بس است دیگر 

تو هم 

بیا برس از راه ..

امـــروز ترا دستـرس فــردا نیست

امـــروز ترا دستـرس فــردا نیست

و اندیشہ فردات بجز سودا نیست


ضایع مڪن این دم ار دلت شیدا نیست

ڪاین باقے عمر را بها پیدا نیست


#خیام

مفیدترین سرمایه انسان،

مفیدترین سرمایه انسان،

مغزی پر از دانش نیست ...


بلکه قلبـے سرشار از عشق ... 

ودستـے‌خواهانِ یاری رساندن است


روزتون سرشار از مهر و مهربانی

کسانی که ایمان به خود و درونشان

کسانی که ایمان به خود و درونشان ( خداوند ) دارند با جسارت قدم در راهی می گذارند که همزمان با حرکت آنها ساخته می شود و به مقصد عالی خود می رسند، در حالیکه دیگران می‌ ترسند و می گویند هیچ راهی نیست"

گوش کن جاده صدا می زند

گوش کن جاده صدا می زند از دور قدم های تو را 

چشم تو زینت تاریکی نیست 

پلک ها را بتکان 

کفش به پا کن ؛ و بیا...


سهراب سپهرى

اگر وقت ندارے حالم را بپرسی،


اگر وقت ندارے حالم را بپرسی،

درکت می کنم؛

اگر وقت ندارے با من صحبت کنی،

درکت می کنم؛

اگر وقت ندارے مرا ببینی،

درکت می کنم؛

اما اگر بعد از تمام اینها، دیگر دوستت نداشتم،

این بار نوبت توست که درکم کنی... !

یکی درد و یکی درمان پسندد



یکی درد و یکی درمان پسندد

یکی وصل و یکی هجران پسندد

من از درمان و درد و وصل و هجران

پسندم آنچه را جانان پسندد



باباطاهر

نه مرا خواب به چشم و


نه مرا خواب به چشم و
نه مرا دل در دست

چشم و دل ، هر دو
به رخسار ِ تو آشفته و مست !

*بیدل دهلوی*