عزیزا کاسهٔ چشمم سرایت
میان هردو چشمم جای پایت
از آن ترسم که غافل پا نهی تو
نشیند خار مژگانم بپایت
باباطاهر
این چند ماه
که منتظرت بودم
به اندازۀ چند سال نگذشت
به اندازۀ همین چند ماه گذشت
اما فهمیدم
ماه یعنی چه
روز یعنی چه
لحظه یعنی چه
این چند ماه گذشت
و فهمیدم
گذشتن، زمان، انتظار
یعنی چه
دکتر افشین یداللهی
نه باهوشم ،
نه بیهوشم ،
نه گریانم نه خاموشم
همین دانم که می سوزم ،
همین دانم که می جوشم
پریشانم ، پریشانم ،
چه می گویم؟
نمی دانم
ز سودای تو حیرانم ،
چرا کردی فراموشم؟
مرا هزار امید است و هر هزار تویی
شروع شادی و پایان انتظار تویی
بهارها که ز عمرم گذشت و بی تو گذشت
چه بود غیر خزان ها اگر بهار تویی
دلم ز هرچه به غیر از تو بود خالی ماند
در این سرا تو بمان ! ای که ماندگار تویی
هرگز منتظر
فردای خیالی نباشیم
سهم مان را از شادی زندگی همین امروز بگیریم
فراموش نکنیم مقصد ، همیشه جایی درانتهای مسیر نیست
مقصد لذت بردن از قدمهاییست ڪ بر میداریم ..
با من حرف بزن
من تنها تنهایی هستم
که جز تو
کسینمی تواند شریک تنهاییم باشد
با من حرف بزن
که من تنها صدایی هستم
که بیتو در سکوت خود خیره میشوم
با من حرف بزن
که روزگارم نه که نمی گذرد
که تمام دنیای من بیتو جمعه میگذرد...
یادت باشه : کسی رو برای دوستی انتخاب کنی که دلش اونقدر بزرگ باشه که برای جا شدن توش ، مجبور نشی خودتو کوچیک کنی
در دنیا جای کافی برای همه هست پس بجای اینکه جای کسی را بگیری سعی کن جای خودت را پیدا کنی.چارلی چاپلین
تو چه دانی که پسِ هر نگهِ ساده ی من . . .
چه جنونی
چه نیازی،
چه غمی ست؟
برگردیم به زمان های قدیم
به ما تکنولوژی نیامده جانم
برایت نامه مینوسم!
از مبدأ معلوم، به مقصدِ نا معلوم
عزیزِ جانم؛ سلام!
کلام را کوتاه میکنم!
ملالی نیست جز دلتنگی های هر شب
و مرورِ تمامِ خاطراتی که
ای کاش از ذهنَت پاک نشده باشد!
همین!
دلتنگِ "تو"،
"من"
سرمای کلامت ، دیوانه ام میکند
بی رحم !
شوق نگاهم را ندیدی ؟
تمامه من به شوق دیدنت ، پر میکشید
ولی . . .
همان نگاه بی تفاوتت
برای زمین گیر شدنم کافی بـــــود ..
عاشق باشی،
شب هم زیـباست!
شب رویایی ست!
براے عاشق بودن بهانه پیدا می شود
امشب من اندازه ے
تمام دوستت دارم هاے مجنون،
لیلی ام...!!!
"لیلا_صابرے_منش"
من بعد از تو
با این مسئله که دیگر کسی را
دوست نداشته باشم کنار آمدهام
تو اما بعد از من با این درد
که دیگر کسی مثل من دوستت ندارد
چه میکنی ؟!
"عرفان_محمودیان"
نترسید !
رفتنیها را بگذارید بروند
باور کنید همیشه اصرار زیاد براے ماندن
کارمان را خراب مى کند
مى خواهند بروند راه و جاده را نشانشان دهید
که داشتنشان بدتر از نداشتن است
آدمهاے اجبارے مثل جنس خرابند
فقط گند مى زنند به زندگیمان...